لیست صفت های انگلیسی با معنی و تلفظ صوتی — صفات پرکاربرد با مثال و ترجمه

لیست صفت های انگلیسی با معنی و تلفظ صوتی

در این مقاله لیست صفت های انگلیسی با معنی و تلفظ صوتی آورده شده است. این لیست به‌ویژه برای زبان‌آموزانی که به دنبال تقویت مهارت‌های خود در زبان انگلیسی هستند، یک منبع ارزشمند خواهد بود. صفت‌ها ابزارهایی ضروری برای توصیف ویژگی‌ها، حالت‌ها و خصوصیات افراد، اشیاء و موقعیت‌ها هستند و به شما این امکان را می‌دهند که جملات خود را دقیق‌تر و جذاب‌تر بیان کنید.

لیست صفت های انگلیسی با معنی

در یادگیری زبان انگلیسی، صفت‌ها یکی از مهم‌ترین اجزای زبانی هستند که به ما کمک می‌کنند ویژگی‌ها و خصوصیات افراد، اشیاء، مکان‌ها و حتی احساسات را به‌وضوح و دقت بیان کنیم. داشتن یک لیست جامع از صفت‌ها همراه با معانی فارسی می‌تواند به شما در بهبود مهارت‌های زبانی کمک زیادی کند. در این بخش، فهرستی از صفت پرکاربرد زبان انگلیسی آورده شده است که به همراه معانی فارسی و یک مثال با ترجمه فارسی برای هر کدام ارائه می‌شود. این جدول نه تنها به شما کمک می‌کند تا دامنه لغات خود را گسترش دهید، بلکه باعث می‌شود به‌راحتی این صفت‌ها را در جملات مختلف به‌کار ببرید.

✅ در جدول زیر، برای هر صفت یک مثال آورده شده است که نحوه استفاده صحیح از آن را در جمله نشان می‌دهد. این مثال‌ها با ترجمه فارسی نیز همراه هستند تا درک بهتری از معنی و کاربرد هر صفت داشته باشید. تلفظ هر کدام از این صفات انگلیسی بر اساس دیکشنری کمبریج «Cambridge Dictionary» می‌باشد.

صفت معنی تلفظ مثال انگلیسی ترجمه فارسی مثال
happy خوشحال
She looks very happy today. او امروز خیلی خوشحال به نظر می‌رسد.
sad غمگین
He felt sad after watching the movie. او بعد از تماشای فیلم احساس غمگینی کرد.
big بزرگ
They live in a big house. آن‌ها در یک خانه بزرگ زندگی می‌کنند.
small کوچک
I have a small car. من یک ماشین کوچک دارم.
fast سریع
Cheetahs are very fast animals. یوزپلنگ‌ها حیوانات بسیار سریعی هستند.
slow آهسته
The turtle is a slow animal. لاک‌پشت حیوان آهسته‌ای است.
old قدیمی، پیر
My grandfather is very old. پدربزرگم خیلی پیر است.
young جوان
She is a young doctor. او یک دکتر جوان است.
new جدید
I bought a new phone. من یک گوشی جدید خریدم.
good خوب
This book is really good. این کتاب واقعاً خوب است.
bad بد
He had a bad day. او روز بدی داشت.
hot داغ
The tea is too hot to drink. چای خیلی داغ است برای نوشیدن.
cold سرد
It’s very cold outside. بیرون خیلی سرد است.
warm گرم
I like warm weather. من هوای گرم را دوست دارم.
cool خنک
It’s a cool evening. عصر خنکی است.
tall قد بلند
He is a tall boy. او یک پسر قدبلند است.
short کوتاه
She has short hair. او موهای کوتاهی دارد.
long بلند
This is a long road. این یک جاده بلند است.
beautiful زیبا
She has a beautiful smile. او لبخند زیبایی دارد.
ugly زشت
That was an ugly building. آن یک ساختمان زشت بود.
clean تمیز
The room is clean now. اتاق حالا تمیز است.
dirty کثیف
His clothes are dirty. لباس‌های او کثیف هستند.
rich ثروتمند
He is a rich businessman. او یک تاجر ثروتمند است.
poor فقیر
They are a poor family. آن‌ها یک خانواده فقیر هستند.
smart باهوش
She is very smart. او خیلی باهوش است.
stupid احمق
That was a stupid mistake. آن یک اشتباه احمقانه بود.
strong قوی
He is physically strong. او از نظر فیزیکی قوی است.
weak ضعیف
I feel weak today. من امروز احساس ضعف دارم.
kind مهربان
She is a kind teacher. او یک معلم مهربان است.
cruel بی‌رحم
The villain was cruel. ضدقهرمان بی‌رحم بود.
funny بامزه
He told a funny joke. او یک جوک بامزه گفت.
boring خسته‌کننده
The movie was boring. فیلم خسته‌کننده بود.
interesting جالب
That book is interesting. آن کتاب جالب است.
noisy پر سر و صدا
The street is very noisy. خیابان خیلی پر سروصدا است.
quiet ساکت
Please be quiet. لطفاً ساکت باش.
lucky خوش‌شانس
She is a lucky girl. او یک دختر خوش‌شانس است.
unlucky بدشانس
He is an unlucky man. او یک مرد بدشانس است.
lazy تنبل
My cat is lazy. گربه‌ام تنبل است.
active فعال
He is an active child. او یک کودک فعال است.
busy مشغول
I’m very busy today. امروز خیلی مشغولم.
free آزاد، بیکار
Are you free now? الان آزاد هستی؟
hungry گرسنه
I’m very hungry. من خیلی گرسنه‌ام.
thirsty تشنه
She is thirsty after the run. او بعد از دویدن تشنه است.
angry عصبانی
He is angry with me. او از من عصبانی است.
calm آرام
Stay calm in an emergency. در شرایط اضطراری آرام بمان.
helpful مفید
That tip was very helpful. آن نکته خیلی مفید بود.
harmful مضر
Smoking is harmful to health. سیگار برای سلامتی مضر است.
important مهم
This is an important message. این یک پیام مهم است.
difficult دشوار
The exam was difficult. امتحان دشوار بود.
easy آسان
This question is easy. این سوال آسان است.
hard سخت
This bed is too hard. این تخت خیلی سفت است.
soft نرم
The pillow is soft. بالش نرم است.
rough زبر
The road is rough. جاده زبر است.
smooth صاف
Her skin is smooth. پوست او صاف است.
narrow باریک
The street is narrow. خیابان باریک است.
wide پهن
This is a wide river. این یک رود پهن است.
high بلند
The mountain is high. کوه بلند است.
low کم، پایین
The temperature is low. دما پایین است.
deep عمیق
The lake is very deep. دریاچه خیلی عمیق است.
shallow کم‌عمق
The water is shallow here. آب اینجا کم‌عمق است.
heavy سنگین
This box is heavy. این جعبه سنگین است.
light سبک
The bag is light. کیف سبک است.
strong قوی
He has strong arms. او بازوهای قوی دارد.
weak ضعیف
The signal is weak. سیگنال ضعیف است.
expensive گران
That car is expensive. آن ماشین گران است.
cheap ارزان
These shoes are cheap. این کفش‌ها ارزان هستند.
early زود
He came early. او زود آمد.
late دیر
You are late. تو دیر کردی.
full پر
The glass is full. لیوان پر است.
empty خالی
The bottle is empty. بطری خالی است.
open باز
The door is open. در باز است.
closed بسته
The shop is closed. فروشگاه بسته است.
friendly دوستانه
She is very friendly. او خیلی دوستانه است.
unfriendly غیر دوستانه
The waiter was unfriendly. گارسون غیر دوستانه بود.
polite مودب
He is always polite. او همیشه مودب است.
rude بی‌ادب
That was a rude comment. آن نظر بی‌ادبانه‌ای بود.
honest صادق
She is an honest person. او فرد صادقی است.
dishonest دروغگو
I don’t like dishonest people. من از افراد دروغگو خوشم نمی‌آید.
funny خنده‌دار
He is a funny guy. او یک آدم خنده‌دار است.
serious جدی
He looks serious. او جدی به نظر می‌رسد.
lucky خوش‌شانس
You are very lucky. تو خیلی خوش‌شانس هستی.
unlucky بدشانس
He had an unlucky day. او روز بدشانسی داشت.
noisy پر سر و صدا
The kids are noisy. بچه‌ها پر سروصدا هستند.
quiet ساکت
The room is quiet. اتاق ساکت است.
brave شجاع
She is a brave girl. او یک دختر شجاع است.
coward ترسو
Don’t be a coward. ترسو نباش.
generous بخشنده
He is generous with money. او با پول بخشنده است.
selfish خودخواه
That was a selfish act. آن کار خودخواهانه‌ای بود.
creative خلاق
He is a creative artist. او یک هنرمند خلاق است.
boring خسته‌کننده
The lecture was boring. سخنرانی خسته‌کننده بود.
energetic پرانرژی
The children are energetic. بچه‌ها پرانرژی هستند.
tired خسته
I feel tired. احساس خستگی می‌کنم.
scared ترسیده
The child is scared. کودک ترسیده است.
brave شجاع
He made a brave decision. او تصمیم شجاعانه‌ای گرفت.
famous معروف
She is a famous singer. او یک خواننده معروف است.
unknown ناشناخته
He is an unknown author. او نویسنده‌ای ناشناخته است.
useful مفید
This app is useful. این اپلیکیشن مفید است.
useless بی‌فایده
That tool is useless. آن ابزار بی‌فایده است.
popular محبوب
Football is a popular sport. فوتبال یک ورزش محبوب است.
rare نایاب
This coin is rare. این سکه نایاب است.
common رایج
It’s a common mistake. این یک اشتباه رایج است.
amazing شگفت‌انگیز
The view is amazing. منظره شگفت‌انگیز است.
awful وحشتناک
The food was awful. غذا وحشتناک بود.
delicious خوشمزه
The cake is delicious. کیک خوشمزه است.
spicy تند
This curry is spicy. این کاری تند است.
salty شور
The soup is salty. سوپ شور است.
sweet شیرین
I like sweet desserts. من دسرهای شیرین دوست دارم.
bitter تلخ
The coffee is bitter. قهوه تلخ است.
sour ترش
Lemon is sour. لیمو ترش است.
fresh تازه
The bread is fresh. نان تازه است.
rotten فاسد
The fruit is rotten. میوه فاسد است.
clean تمیز
The kitchen is clean. آشپزخانه تمیز است.
dirty کثیف
Your shoes are dirty. کفش‌هایت کثیف هستند.
healthy سالم
She eats healthy food. او غذای سالم می‌خورد.
sick مریض
He is sick today. او امروز مریض است.
happy خوشحال
They are happy together. آن‌ها با هم خوشحال هستند.
sad ناراحت
I felt sad after the news. بعد از شنیدن خبر ناراحت شدم.
excited هیجان‌زده
I’m excited for the trip. برای سفر هیجان‌زده‌ام.
bored بی‌حوصله
I’m bored at home. در خانه بی‌حوصله‌ام.
nervous عصبی
She was nervous before the test. او قبل از امتحان عصبی بود.
confident بااعتماد به نفس
He is confident in his work. او در کارش بااعتماد به نفس است.
shy خجالتی
He is a shy boy. او یک پسر خجالتی است.
proud مغرور، مفتخر
I’m proud of you. من به تو افتخار می‌کنم.
jealous حسود
She is jealous of her friend. او به دوستش حسادت می‌کند.
angry عصبانی
Don’t get angry. عصبانی نشو.
relaxed آرام
I feel relaxed now. الان احساس آرامش دارم.
tired خسته
We were tired after the hike. بعد از پیاده‌روی خسته بودیم.
alert هوشیار
Stay alert while driving. هنگام رانندگی هوشیار باش.
curious کنجکاو
The child is curious. کودک کنجکاو است.
helpful کمک‌کننده
You were very helpful. تو خیلی کمک‌کننده بودی.
lucky خوش‌شانس
That was a lucky guess. آن یک حدس خوش‌شانس بود.
calm آرام
He remained calm during the storm. او هنگام طوفان آرام ماند.
anxious مضطرب
She feels anxious before exams. او قبل از امتحان‌ها مضطرب می‌شود.
serious جدی
This is a serious matter. این موضوعی جدی است.
silly احمقانه
That was a silly mistake. آن یک اشتباه احمقانه بود.
mature بالغ
He is very mature for his age. او نسبت به سنش خیلی بالغ است.
immature نابالغ
Don’t be so immature. آن‌قدر نابالغ نباش.
responsible مسئولیت‌پذیر
She is a responsible student. او دانش‌آموز مسئولیت‌پذیری است.
irresponsible بی‌مسئولیت
That was an irresponsible action. آن یک اقدام بی‌مسئولیت بود.
generous بخشنده
He is generous with his time. او با زمانش بخشنده است.
greedy حریص
Don’t be greedy. حریص نباش.
humble فروتن
He is humble despite his success. با وجود موفقیتش، فروتن است.
arrogant مغرور
She sounded arrogant in the meeting. او در جلسه مغرور به نظر می‌رسید.
gentle ملایم
He has a gentle voice. او صدای ملایمی دارد.
rough زمخت
His hands are rough. دستان او زمخت است.
neat مرتب
Her handwriting is neat. دستخط او مرتب است.
messy نامرتب
His room is messy. اتاقش نامرتب است.
bright درخشان
The sun is bright today. خورشید امروز درخشان است.
dark تاریک
The room was dark. اتاق تاریک بود.
colorful رنگارنگ
The painting is colorful. نقاشی رنگارنگ است.
pale رنگ‌پریده
She looks pale. او رنگ‌پریده به نظر می‌رسد.
fat چاق
The cat is fat. گربه چاق است.
thin لاغر
He is very thin. او خیلی لاغر است.
thick ضخیم
This book is thick. این کتاب ضخیم است.
slim باریک، خوش‌هیکل
She has a slim figure. او اندام باریکی دارد.
attractive جذاب
He is an attractive man. او مرد جذابی است.
plain ساده، بی‌زرق‌وبرق
She wore a plain dress. او لباس ساده‌ای پوشیده بود.
modern مدرن
They live in a modern house. آن‌ها در خانه‌ای مدرن زندگی می‌کنند.
traditional سنتی
This is a traditional dish. این یک غذای سنتی است.
expensive گران
That watch is expensive. آن ساعت گران است.
affordable مقرون به صرفه
This phone is affordable. این گوشی مقرون به صرفه است.
safe امن
This area is safe. این منطقه امن است.
dangerous خطرناک
That road is dangerous. آن جاده خطرناک است.
lucky خوش‌شانس
I was lucky to find it. خوش‌شانس بودم که آن را پیدا کردم.
unlucky بدشانس
He had an unlucky day. او روز بدشانسی داشت.
sensitive حساس
She is very sensitive. او خیلی حساس است.
insensitive بی‌احساس
That was an insensitive comment. آن یک نظر بی‌احساس بود.
sweet شیرین، مهربان
She is such a sweet girl. او دختر خیلی مهربانی است.
sour ترش
The lemonade is sour. لیموناد ترش است.
spicy تند
I like spicy food. من غذای تند دوست دارم.
bland بی‌مزه
The soup is bland. سوپ بی‌مزه است.
hot داغ
The coffee is hot. قهوه داغ است.
icy یخ‌زده
The road is icy. جاده یخ‌زده است.
sunny آفتابی
It’s a sunny day. امروز روز آفتابی‌ای است.
rainy بارانی
It’s a rainy afternoon. بعدازظهر بارانی است.
snowy برفی
The weather is snowy. هوا برفی است.
cloudy ابری
The sky is cloudy. آسمان ابری است.
foggy مه‌آلود
It’s foggy this morning. امروز صبح مه‌آلود است.
windy بادی
It’s very windy outside. بیرون خیلی بادی است.
dry خشک
The air is dry. هوا خشک است.
wet مرطوب، خیس
The floor is wet. زمین خیس است.
helpful مفید
Thanks for being helpful. ممنون که مفید بودی.
useless بی‌فایده
This remote is useless. این کنترل بی‌فایده است.
reliable قابل اعتماد
He is a reliable friend. او دوست قابل اعتمادی است.
unreliable غیر قابل اعتماد
The internet is unreliable here. اینترنت اینجا غیر قابل اعتماد است.
powerful قدرتمند
He is a powerful speaker. او سخنران قدرتمندی است.
weak ضعیف
His argument was weak. استدلال او ضعیف بود.
comfortable راحت
This chair is comfortable. این صندلی راحت است.
uncomfortable ناراحت
The shoes are uncomfortable. این کفش‌ها ناراحت هستند.
flexible انعطاف‌پذیر
She has a flexible schedule. او برنامه‌ی انعطاف‌پذیری دارد.
strict سخت‌گیر
The teacher is strict. معلم سخت‌گیر است.
generous سخاوتمند
He made a generous offer. او پیشنهاد سخاوتمندانه‌ای داد.
mean خسیس / بدجنس
Don’t be mean to him. با او بدجنس نباش.
real واقعی
This diamond is real. این الماس واقعی است.
fake تقلبی
The bag is fake. کیف تقلبی است.
honest صادق
She gave an honest answer. او پاسخ صادقی داد.
dishonest دروغگو
He was dishonest with us. او با ما صادق نبود.
talented با استعداد
She is a talented artist. او هنرمند بااستعدادی است.
clumsy دست و پا چلفتی
He is clumsy in the kitchen. او در آشپزخانه دست و پا چلفتی است.
polite مودب
Always be polite. همیشه مودب باش.
rude بی‌ادب
That was a rude remark. آن حرف بی‌ادبانه‌ای بود.
important مهم
Family is important. خانواده مهم است.
irrelevant بی‌ربط
That detail is irrelevant. آن جزئیات بی‌ربط هستند.
serious جدی
He is a serious worker. او کارگر جدی‌ای است.
playful بازیگوش
The puppy is playful. توله سگ بازیگوش است.
creative خلاق
They are very creative kids. آن‌ها بچه‌های بسیار خلاقی هستند.
dull بی‌روح
The lesson was dull. درس بی‌روح بود.
patient صبور
Be patient with children. با بچه‌ها صبور باش.
impatient بی‌صبر
She is impatient in lines. او در صف‌ها بی‌صبر است.
elegant باوقار
She wore an elegant dress. او لباس باوقاری پوشید.
clumsy ناشی
He made a clumsy mistake. او اشتباه ناشیانه‌ای کرد.
accurate دقیق
The report is accurate. گزارش دقیق است.
vague مبهم
His answer was vague. پاسخ او مبهم بود.
bright باهوش، درخشان
She is a bright student. او دانش‌آموز باهوشی است.
dull کند، خنگ
The knife is dull. چاقو کند است.
grateful سپاسگزار
I’m grateful for your help. از کمکت سپاسگزارم.
ungrateful ناسپاس
Don’t be ungrateful. ناسپاس نباش.

چرا باید لیست صفت های انگلیسی با معنی را یاد بگیریم؟

زبان انگلیسی، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و پرکاربردترین زبان‌های جهان، دارای ساختاری پیچیده و متنوع است که هر یک از اجزای آن نقش مهمی در ایجاد جملات و بیان مفاهیم مختلف دارند. یکی از مهم‌ترین اجزا در زبان انگلیسی، صفت‌ها (Adjectives) هستند که وظیفه توصیف یا مشخص کردن ویژگی‌های اسامی را بر عهده دارند. صفت‌ها می‌توانند به شفافیت و دقت بیشتر در انتقال پیام‌ها کمک کنند و برای ایجاد جملات جذاب و متنوع از آنها استفاده می‌شود.

لیست صفت های انگلیسی

استفاده صحیح از صفت‌ها در مکالمات و نوشتارهای روزمره، نه تنها به شما کمک می‌کند تا زبان انگلیسی را به شکل مؤثرتری بیان کنید، بلکه توانایی شما در درک جملات پیچیده‌تر و برقراری ارتباط مؤثرتر با دیگران را نیز تقویت می‌نماید. از آنجایی که صفت‌ها می‌توانند ویژگی‌هایی مانند اندازه، رنگ، حالت، سن، کیفیت و سایر خصوصیات را توصیف کنند، یادگیری و درک انواع مختلف آن‌ها برای زبان‌آموزان ضروری است.

اهمیت صفت‌ها در زبان انگلیسی

صفت‌ها در زبان انگلیسی اهمیت زیادی دارند زیرا به ما کمک می‌کنند ویژگی‌ها و خصوصیات اشیاء، افراد یا مکان‌ها را توصیف کنیم و اطلاعات دقیق‌تری منتقل کنیم. این ویژگی‌ها باعث ایجاد تنوع در بیان و جلوگیری از تکرار می‌شوند. همچنین صفت‌ها زبان را جذاب‌تر و تأثیرگذارتر می‌کنند و توانایی ما را در برقراری ارتباط مؤثرتر با دیگران افزایش می‌دهند. در نهایت، یادگیری و استفاده صحیح از صفت‌ها در تقویت مهارت‌های نوشتاری و گفتاری نقش مهمی دارد.

کاربرد صفت‌ها در جملات

صفت‌ها در زبان انگلیسی به‌طور گسترده‌ای برای توصیف اسامی (nouns) استفاده می‌شوند و می‌توانند اطلاعات دقیقی درباره ویژگی‌ها، حالت‌ها، اندازه‌ها، رنگ‌ها و سایر خصوصیات آن‌ها ارائه دهند. در اینجا به برخی از رایج‌ترین کاربردهای صفت‌ها در جملات اشاره می‌کنیم:

  1. توصیف اسامی صفت‌ها معمولاً برای توصیف اسم‌ها و افزودن جزئیات به آن‌ها به‌کار می‌روند.
  2. قرار گرفتن قبل از اسم معمولاً صفت‌ها قبل از اسم قرار می‌گیرند تا ویژگی‌های آن را توصیف کنند.
  3. استفاده از صفت‌های مقایسه‌ای و عالی برای مقایسه ویژگی‌ها یا بیان برتری چیزی نسبت به دیگری، از صفت‌های مقایسه‌ای (comparative) و عالی (superlative) استفاده می‌شود.
  4. بعد از افعال ربطی (linking verbs) صفت‌ها می‌توانند بعد از افعال ربطی مانند be, seem, feel, look قرار بگیرند و ویژگی‌ها یا حالت‌های چیزی یا کسی را توصیف کنند.
  5. توصیف ضمایر ملکی صفت‌ها می‌توانند با ضمایر ملکی برای توصیف مالکیت یا ویژگی‌های مربوط به یک شیء یا فرد همراه شوند.

تصویری از یک معلم خانم در کلاس زبان در حال تدریس

به‌طور کلی، صفت‌ها به جملات عمق و جزئیات می‌دهند و باعث می‌شوند که بیان دقیق‌تری از ویژگی‌ها و حالات مختلف داشته باشیم.

تفاوت صفت‌ها با سایر بخش‌های کلام (مثل اسم و فعل)

صفت‌ها، اسم‌ها و افعال هر کدام نقش خاصی در ساختار جمله دارند و تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند:

  • صفت‌ها (Adjectives): وظیفه توصیف یا مشخص کردن ویژگی‌های اسم‌ها را دارند.

به‌عنوان مثال: The happy child (کودک شاد).

  • اسم‌ها (Nouns): اسم‌ها به‌طور کلی اشیاء، افراد، مکان‌ها، یا مفاهیم را نام‌گذاری می‌کنند.

به‌عنوان مثال: The book is on the table (کتاب روی میز است).

  • افعال (Verbs): افعال عمل یا وضعیت را نشان می‌دهند و معمولاً بیان‌کننده فعالیت‌ها یا حالاتی هستند که به‌وسیله فاعل انجام می‌شوند.

به‌عنوان مثال: She runs fast (او سریع می‌دود).

در کل، صفت‌ها ویژگی‌های اسم‌ها را توصیف می‌کنند، اسم‌ها برای اشاره به افراد یا اشیاء استفاده می‌شوند و افعال عمل یا وضعیت را نشان می‌دهند.

نتیجه گیری

صفت‌ها بخش مهمی از زبان انگلیسی هستند که به ما کمک می‌کنند ویژگی‌ها و خصوصیات دقیق‌تری از اشیاء، افراد یا موقعیت‌ها را بیان کنیم. استفاده درست از صفت‌ها موجب می‌شود جملات جذاب‌تر، دقیق‌تر و مؤثرتر شوند. درک تفاوت‌های صفت‌ها با سایر بخش‌های کلام مانند اسم و فعل، به ما این امکان را می‌دهد که به‌طور مؤثری از آن‌ها در مکالمات و نوشتارهای خود استفاده کنیم. یادگیری و تمرین صحیح استفاده از صفت‌ها در زبان انگلیسی، مهارت‌های نوشتاری و گفتاری ما را تقویت کرده و به برقراری ارتباط مؤثرتر کمک می‌کند.

میزان رضایتمندی
لطفاً میزان رضایت خودتان را از این مطلب با دادن امتیاز اعلام کنید.
[ امتیاز میانگین 5 از 2 نفر ]
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا